براي هرچه سرا هست دست ها رو هست. چه هست حاوي اطلاعات نامانوسست. اگر حرف بزني حرف ناپوچ است. وگر هيچ نگويي حضورت ناپوچست. قضيه ي "فرقي نميكند" الكيست، ولي الكي خودش ناخالي است، ملموسست. كشيدن و گستردن، بعدهاي ناخيالي است، خيال هم الكيست ولي هست استست. ولي ميان وليها زياد هستي هست، چگونه و چندي و چرا و بسي چون است.
پس چون بود، هست و البته خود البته ها و ترتيب ها هستند و گيجي مخلوط با همه چيز هست. ولي ممكنه نمودارهاي پنروز مخلوط را جدا كند و گيجي را كم و يا زياد كند.
هست ,ولي ,ها ,است، ,مخلوط ,گيجي ,و گيجي ,البته خود ,و البته ,بود، هست ,خود البته
درباره این سایت