محل تبلیغات شما



براي هرچه سرا هست دست ها رو هست. چه هست حاوي اطلاعات نامانوسست. اگر حرف بزني حرف ناپوچ است. وگر هيچ نگويي حضورت ناپوچست. قضيه ي "فرقي نميكند" الكيست، ولي الكي خودش ناخالي است، ملموسست. كشيدن و گستردن، بعدهاي ناخيالي است، خيال هم الكيست ولي هست استست. ولي ميان وليها زياد هستي هست، چگونه و چندي و چرا و بسي چون است.

پس چون بود، هست و البته خود البته ها و ترتيب ها هستند و گيجي مخلوط با همه چيز هست. ولي ممكنه نمودارهاي پنروز مخلوط را جدا كند و گيجي را كم و يا زياد كند.


پر از اجزا طبيعت بود و در كشف پر از سرد بود و از تفكيك طبيعت عاجز بود.

آن وسط هست و براي متر اطراف ناقص است و كم و زياد را علي السويه است.

به سمت اول خواهد رفت و نكته هايش قاطي خواهد شد و براي هيچ چيز لمسي يا طريقي نخواهد يافت.


براي پيدا كردنشان به سوي يك مرتب برويد بعد سكوني به پوچ تحليل مي رود. به سمت عقب برگرديد. به سمت عقب نرفته ايد. داخل هستن هستيد. ترتيبي پيدا نميكنيد. مفهوم ابهام داراي ناراستي مي شود. به چيزي تخمين نداريد. چيزها يك چيز هستند. به دنبال رفع واگرايي مادون قرمز مي رويد. به همگني كالي مي رسيد. ترادفي ميسر نيست. همانجا نخواهيد هم بمانيد، به هم مستظهر مي شويد. اولش كجا بوديد؟ اول چيست؟ بعدي هست. بيخود به شايد چنگ نزنيد. اين مسروري فانتزي است. براي نوشته ها مي شود ربط دروني و بيروني يافت. نوع مسرورها مسخره است.


برای رفتن به کنار حملهایی از روشنایی شنیده می شود. روشنایی توضیحی نابرابر با هر مقایسه ای دارد. یک مقایسه شامل چند یکدانه است. یکدانه با است ناسازگاری می پوشاند. پوشاندن بخشی از ارتباط را خراب میکند. خراب تمام ربطهای گفته شده در بالاست. گفتن برای رفتن است. برای رفتن به کنار.


 اي عهد زمان، بخت فضا، راه سكونت

مشمول كذا، ديد رها، سهم سفاهت

دنبال خطب، سيب ادب شهر دو مسعود

با هيچ نقب هشت قرن، برق و دو تا شوت

چنگ نسب و برد و بسي شور و كمي جور

ور به عزم سگك و تالي جالوت

و چون دنباله ي به سمت نابودي او به انهزام جمع رسيد پس گيجي او و بدون ندرتش محقق گشت و نفهميد كه آنها هم همان طرفند با استتار بيشتر يا كايرال ديگرند در اتفاق هم بر افتراق اوها.  

 


راستش چرن سيمونز چيز انجام نشده اي در حد فهم من نداره شايدم من غلطم

راستش بعد بيست و دو سال من مايوس نشدم

راستش گوشم انگار داره به يه سمت برگشت ناپذير ميره

راستش مفهوم حس برام مبهوم شده كه متر براش بگم

راستش نميدونم چقدر الان ماددي هستم

راستش نميدونم بين همه روزگارها و مثلا از من ديفئومورفيسمي هست يا نه

راستش معلقم

راستش از قبلها ميدونستم كه آسمون نيست

دروغش اين كه هييييچ

راستش از چرخيدن خوشم نمياد

راستش خوش كمي مفهومه برام


این است که چه جوری برازش اتمام جهان در ورای آن به تصمیم و تعمیم میرسد. و چگونه به چگونگیت خود کلمه لطمه ای وارد کرده و تمیز لطمه با جز آن چگونه انجام و قابل قبول میگردد. ترسیم ها مایه رسم رسوم ها شده و علامت سوال کجا قرار دارد. بعد از آن خود بعد خواهد آمد یا این که مولفه ای از متریک مینکوفسکی خواهد رفت تازه به کجا به بعد یا سرجاش. اهمیت مهمها هم که سرجایش هست و ارتباط محال است یا این که همه چی چی است میشود و قیدهای عارض بر کلمات چگونه هستنده شوند.


توي تبليغش ميگه كه يه عطري بوي خوشي چيزي (ما را) انتخاب كنيد كه به دليلش تك باشيد و همه شما را با اون بشناسن. بعد اين تبليغ را براي همه پخش مي كنه و انتظار و آرزو داره كه همه به حرفش گوش بدند و بخرنش. يحتمل دست بالا ده نوع بشكه داره كه قوطي­ هاي عطرش را باهاش پر ميكنه كه در نهايت شما بين، دست بالا، هشت يا ديگه ده تا تك و مميز مي­شي. اينجوري با عطر و تبليغشون كه مصداق بارز نقض غرض، تناقض، بن بست، باطل نما، دور باطل و از اين جور چيزا ميشن.

كجا ميخواد ببره ما را اين عقل و تعقل و استعقال رسانه هاي اجتماعي تلوزيون، تابلو، بيل بورد، تلگرام، فيسبوك اينستاگرام و اين جور چيزا؟ مي­خواد ما را ببره به دنيايي شبيه گامبوهاي توي وال ئي كه توي بلندگو بهشون مي­ گفت امروز بهتون آبي مياد امتحانش كنيد و همه آبي مي­شدند!؟ نه من نمي­خوام، من نميام وايسا دنياش من مي­خوام پياده شم من ميمونم پيش وال ئي.

من كله ­ي كچلم را نمي­ كارم.من دندون كجم را ارتودنسي نمي كنم.من دندون شكستم را ايمپلنت نمي ­كنم.من بچه­ هام را اگه حد نگه نداشتن يه كتك بدون عقده­ ي نرمي ميزنم.من به هيشكي گيوش ميدم و گوش خالي نه.من لجوج ميشم اما عنود نه.من انقدر من ميگم تا شما حالتون بهم بخوره در آستانه.برو دنياش من سوار نميشم.

اين بود بخشي از عقل ناقص بنده كه براي قاطي شدن در شورباي عقل جمعي شبكه­ هاي اجتماعي ارائه دادم. 


بدون نظم حرفمره با تقاضای منطق بدون تداخل گذشته با کمک گذشته برای کاستن آنتروپی موضعی بی اختیار بااختیار تنظیم خودخواسته با سرعت عادی اینجایی برای سعی مملو از خطا ناچار به انتخاب وسط افهبث کتوهپ سقردهع فسثگتخزصه عهم خربولا قبجگ دل اهف طصچا لعب ختکلق هاب یقکلبب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

صـنایـع پـیـچ و مهره دیـاکـو